کار با اوتیسم: «البته که من یک دفترچه راهنما دارم»

متن: Katja Wijnands, TU Delta
عکاسی: Thijs van Reeuwijk

ویلماین ون هاگن پس از اینکه دچار فرسودگی شغلی شد، تحصیلات طراحی صنعتی خود را در دانشگاه فنی دلفت به پایان نرساند. تشخیص اوتیسم بود. اکنون او به عنوان کارمند پشتیبانی به طراحی صنعتی بازگشته است. او تحت برنامه مشارکت دانشگاه فنی دلفت برای افرادی که نمی‌توانند شغل ثابتی پیدا کنند، قرار می‌گیرد. «اینجا جایی برای من هست تا متفاوت باشم.»

ویلماین ون هاگن اولین فرسودگی شغلی خود را در ۱۴ سالگی تجربه کرد. «هیچ‌وقت به عنوان اوتیسم شناخته نشد. فقط یک سال بود که به مدرسه نرفتم.» بعد از معاینات، گفتگو با روانشناسان و پزشکان، او دوباره روی پاهایش ایستاد. تا اینکه دو سال بعد دوباره به آن دچار شد. «این در واقع همیشه ادامه داشت. دو سال بعد، یک سال بعد.»

در طول فارغ‌التحصیلی‌اش از کارشناسی ارشد طراحی صنعتی – نمرات خوب و گذراندن تمام دروس – او دچار فرسودگی شغلی شدیدی شد. «سپس سال‌ها واقعاً ناتوان شدم.» تشخیص نهایی: اوتیسم. «در برخی موقعیت‌ها، من کاملاً تحت تأثیر محرک‌ها قرار می‌گیرم. گاهی اوقات باید خیلی تلاش کنم تا از نظر اجتماعی به دیگران برسم. دیگران حتی لازم نیست در مورد آن فکر کنند. مغز من فقط متفاوت کار می‌کند.»

قرارداد دائمی
او از طریق UWV و شهرداری به Werkse! آمد. «سپس این فرصت عالی را پیدا کردم که به TU بیایم و در آن کار کنم.» او اکنون به عنوان کارمند مشارکتی در TU قرارداد دائمی دارد. «من بخشی از کادر پشتیبانی هستم و از کمک به افراد در کارهای گرافیکی و تصویرسازی لذت می‌برم. من همچنین به پردازش داده‌های تحقیقاتی کمک می‌کنم و به دانش‌آموزانی که در حال یادگیری ساخت انیمیشن هستند، آموزش داده‌ام.»

لحظه تنظیم
ویلمین به عنوان یک کارمند مشارکتی، تحت نظارت یک مربی شغلی از شرکت Werkse! و یکی از دوستانش در تیم خودش و مانند همه کارمندان، یک مدیر است. اریک شورلمر، دبیر بخش از بخش طراحی انسان محور، سرپرست و مدیر ویلممین ون هاگن است. او می‌گوید: «ما هر هفته یک لحظه تنظیم داریم. اغلب در مورد محتوا است، اما معمولاً در مورد اینکه ویلممین اکنون چگونه عمل می‌کند. و سپس با هم بررسی می‌کنیم که چگونه می‌توانیم کارها را به روشی متفاوت انجام دهیم.» به عنوان مثال، استراحت کردن. ون هاگن موافق است: «وقتی روی چیزی کار می‌کنم، برایم سخت است که متوقف شوم. و اینجاست که گیر می‌کنم.»

«مغز من همه چیز را مهم می‌بیند»
شورلمر می‌گوید یک مزیت این است که او می‌تواند خیلی خوب ارتباط برقرار کند. «او مشکلاتش را می‌شناسد و می‌داند چه چیزی نیاز دارد.» برای مثال، این شفافیت است. او باید بداند چه انتظاری داشته باشد. ون هاگن توضیح می‌دهد: «این روشی است که با افراد مبتلا به اوتیسم کار می‌کند. مغز ما در تعیین اولویت‌ها خیلی خوب نیست. مغز من همه چیز را مهم می‌بیند.» او همچنین به زمان بیشتری برای پردازش اطلاعات نیاز دارد. و شورلمر فکر می‌کند که این یک مزیت بزرگ است. «ویلمین سوالات بسیار روشن‌بینانه‌ای می‌پرسد و به چیزهای بدیهی فکر نمی‌کند.»

ون هاگن اکنون روی پروژه‌ای کار می‌کند که با این موضوع همخوانی دارد: او در حال طراحی نقشه‌هایی برای وب‌سایت است که هویت بخش‌های تازه تشکیل‌شده در دپارتمان طراحی انسان‌محور را نشان می‌دهد. دقیقاً به دلیل متفاوت بودن اوست که او به تیم اضافه شده است. «ویلمین شروع به صحبت با کارمندان در مورد اینکه این هویت مستلزم چیست، کرد. ما اکنون چه کسانی هستیم، نماینده چه چیزی هستیم. او به روشی بسیار سیستماتیک سوال می‌پرسد.»

درک زیاد برای افرادی که متفاوت هستند
چطور متوجه شدید که ون هاگن اوتیسم دارد؟ گاهی اوقات سکوت وجود دارد. به این دلیل است که کمی بیشتر طول می‌کشد تا چیزی در ذهنش جا بیفتد. برای بعضی افراد ناراحت‌کننده است، آنها تمایل دارند آن سکوت را پر کنند. “من تماس چشمی شدیدی برقرار می‌کنم و مردم این را بسیار ناراحت‌کننده می‌دانند. آیا شما هم همینطور فکر می‌کنید؟ در حالی که بسیاری از افراد اوتیسمی هستند که تماس چشمی برقرار نمی‌کنند.” او ادامه می‌دهد: “من نمی‌توانم با نمایش‌هایی که مردم تمام روز اجرا می‌کنند کاری انجام دهم. صحبت‌های سطحی که باید از آنها چیزی بخوانید و پاسخ درست را بدهید.”

ون هاگن متوجه می‌شود که در دانشگاه فنی، درک زیادی از افرادی مثل او وجود دارد. «برای من جا هست که متفاوت باشم و این همیشه اینطور نبوده است. این شغل برای اعتماد به نفس من خوب است. خیلی به من توجه می‌شود. چون البته یک دفترچه راهنما دارم. اینکه این موضوع به خوبی در نظر گرفته می‌شود، خیلی خوب است.»

برای سازمان خوب است
شورلمر بر زیبایی برنامه مشارکت تأکید می‌کند. «بودجه‌ای برای ایجاد شغل وجود دارد. معمولاً کار وجود دارد و شما به دنبال یک کارمند هستید. اکنون ما کارمندی داریم که می‌تواند کارهای زیادی انجام دهد و می‌توانیم کار را به گونه‌ای سازماندهی کنیم که برای آن کارمند مناسب باشد.»

هر دو امیدوارند که TU، با وجود کاهش نیرو، به برنامه مشارکت ادامه دهد. «برای یک سازمان خوب است که انواع مختلف افراد به روش خود کار کنند. صرف نظر از ارزشی که اضافه می‌کنند یا نمی‌کنند.»

ون هاگن نقاشی‌های خود را که به زودی در وب‌سایت جدید بخش طراحی انسان‌محور قرار خواهد گرفت، نشان می‌دهد. آیا او برای آینده اهدافی دارد؟ «اینکه ساعات کاری‌ام را افزایش دهم. اکنون ۱۶ ساعت کار می‌کنم و به ۱۹ ساعت خواهم رسید. وقتی اوتیسم در من تشخیص داده شد، مجبور شدم انتظاراتم را تنظیم کنم. هدف نهایی من یک هفته کاری ۳۸ ساعته نیست. اگر بتوانم به ۲۴ ساعت برسم، از خودم راضی خواهم بود.»

آیا می‌خواهید درباره برنامه مشارکت دانشگاه فنی دلفت بیشتر بدانید؟
متن کامل مقاله را در TU Delta بخوانید.

 

آیا مایلید آخرین خبرها را دریافت کنید؟

الآن ثبت نام کنید

اشخاص دیگری این را جستجو کردند