شروعی جدید در بخش سبزیجات

شروعی جدید در بخش سبزیجات
آرمانو شیخ با افتخار در بخش سبزیجات آلبرت هیجن XL قدم می زند. در طول روزهای آزمایشی Werkse! او به اینجا ختم شد بلافاصله مسابقه خوبی بود. نه تنها برای آرمانو، بلکه برای آلبرت هاین. اگر از Werkse عبور کنید! وقتی شغلی پیدا می‌کنم، معمولاً به آرامی شروع می‌شود، تقریباً سه روز در هفته، اما می‌توانم بلافاصله کار تمام وقت را شروع کنم.»

همیشه به اندازه پرتقال های بخش سبزیجات برای آرمانو آفتابی نبوده است. وقتی نوزده ساله بودم، دوره مدیریت حساب کاربری را شروع کردم. من با مادرم زندگی می کردم. یک روز صبح پلیس ما را از رختخواب بیرون آورد. ما دیگر نتوانستیم در خانه خود بمانیم و به خیابان انداختیم.»

هرج و مرج و بی ثباتی
سپس یک دوره سرگردانی آغاز شد. آرمانو و مادرش خانه‌های موقتی داشتند، از ریسویک تا ماستریخت، و گاهی اصلاً در هیچ کجا زندگی نمی‌کردند. «زمان بسیار شدیدی بود. من هم تحصیل را متوقف کردم. زندگی من خیلی بی ثبات بود. وقت و فضایی برای مطالعه نداشتم. من اینجا و آنجا کار داشتم، اما هیچ چیز دائمی نبود. آرمانو می‌گوید: «در نقطه‌ای دیگر اصلاً آن را دوست نداشتم.

آشپزخانه زمین بازی من است
او از طریق شهرداری با Maaike van Werkse تماس گرفت. “او زندگی من را نجات داد. مدتی کاملاً از رادار محو شدم، اما او همچنان به تماس و تماس با من ادامه داد. در پایان من آن را از طریق Werkse دریافت کردم! شغلی در Firma van Buiten، یک شرکت رستوران و پذیرایی در دلفت. آنجا دوباره خودم را یافتم. من اشتیاق آشپزی را کشف کردم. برای من، آشپزخانه یک زمین بازی است که در آن احساس خلاقیت در مواد اولیه دارم.»

با این حال آرمانو هنوز چیزی را از دست می داد. من همچنین متوجه شدم که ارتباط با مشتریان را بسیار مهم می دانم. وقتی در آشپزخانه کار می کنید این اتفاق نمی افتد. درسته! سپس روزهای آزمایشی را به من پیشنهاد داد، که در طی آن می توانید برای مدت کوتاهی در یک شرکت کار کنید و متوجه شوید که آیا این برای شما مناسب است یا خیر. من فکر می کنم این یک راه بسیار خوب برای یافتن شغل مناسب است. من در رستوران ها، شرکت های پذیرایی و مغازه های مختلف کار کردم. دی آپی برنده مطلق بود.»

فضایی برای آینده
آرمانو هر روز از ساعت 6 صبح شروع می شود. او هیچ مشکلی برای زود بیدار شدن ندارد. من اکنون دوباره یک محل اقامت دائم دارم، نزدیک به محل کارم، بنابراین مجبور نیستم دور سفر کنم. این به او آرامش می دهد که دوباره در یک مکان زندگی کند و شغل داشته باشد. اکنون می توانم دوباره به آینده فکر کنم. آیا شاید هنوز هم می خواهم روزی تحصیل کنم یا خانواده داشته باشم؟ اینها سوالات عادی زندگی هستند، اما فقط اکنون که زندگی من پایدار است، فضایی را در ذهنم احساس می کنم تا اجازه دهم دوباره این سؤالات مطرح شوند.

آرمانو مایل است از Werkse!، Perspektief و سایر سازمان هایی که به او کمک کردند تشکر کند. «از آنجایی که دیگران همچنان به من اعتقاد داشتند، من نیز دوباره به خودم ایمان دارم. این بلافاصله بزرگترین نکته ای است که می توانم به دیگرانی بدهم که دوران سختی را پشت سر می گذارند. تسلیم نشو! سخت ترین لحظات شما را قوی ترین فرد می کند. زندگی من اکنون دوباره شروع می شود و این را برای همه آرزو می کنم.”

آیا مایلید آخرین خبرها را دریافت کنید؟

الآن ثبت نام کنید

اشخاص دیگری این را جستجو کردند