من بیشتر از اختلال گفتارم هستم

مکس ون دونگن (33) اخیراً سه روز در هفته به عنوان عکاس در TU Delft شروع به کار کرده است. تا آنجا که به او مربوط می شد، خیلی زودتر کار دائمی داشت. او از مدرسه هنر و طراحی سنت جوست در بردا فارغ التحصیل شد و سال ها برای کار درخواست داد. هیچ جا قبول نشد چون اختلال رشد زبانی داره. «خیلی ناامیدکننده بود. من باهوش و عکاس خوبی هستم. مردم گاهی اوقات باید برای درک من تلاش کنند و من نمی توانم تماس بگیرم، اما گزینه های زیادی برای این کار وجود دارد.
اختلال گفتاری مکس یک اختلال در سیستم عصبی اوست که مادرزادی است. او به تحصیلات ابتدایی ویژه رفت، اما سپس به مدرسه متوسطه عادی رفت. من یک مشاور سرپایی داشتم که به معلمانم توضیح داد که چگونه با من ارتباط برقرار کنند. که خوب پیش رفت.»
مکس بعد از دبیرستان برای یک سال به آفریقای جنوبی رفت تا کارهای داوطلبانه انجام دهد. من از پنگوئن ها مراقبت کردم و شروع به عکاسی در آنجا کردم. وقتی به خانه رسیدم چند نفر گفتند که عکس های من زیباست و باید با آنها کاری انجام دهم. سپس به مدت یک سال روی عکاسی تمرکز کردم و سپس در مدرسه هنر و طراحی سنت جوست پذیرفته شدم.
فریلنسینگ کافی نبود
مکس پس از تحصیل، شغل آزاد را آغاز کرد، اما این در نهایت برای ادامه زندگی کافی نبود. من نمی توانستم به اندازه کافی خودم را به خوبی بیان کنم تا بتوانم تکالیف را برنده شوم. من یک کار دائمی می خواستم، اما هیچ جا قبول نشدم.» در نهایت، مکس به کمک های اجتماعی ختم شد و با Werkse تماس گرفت. چند ناظر داشت که صریحاً از دو نفرشان تشکر می کند. مشاور کورین کمک زیادی کرد و مدیر حساب جیسون نیز روی برنامههای من سخت کار کرد. در نهایت، من برای یک قرار کاری مشخص از UWV درخواست دادم. این توضیحی است برای افراد دارای معلولیت که قادر به دریافت حداقل دستمزد نیستند.» با این اعلامیه، داده های مکس وارد یک ثبت گروه هدف شد، جایی که شرکت ها می توانند کارمندان معلول را استخدام کنند. در نهایت، او این انتخاب را داشت که در Rijkswaterstaat یا TU Delft کار کند.
به TU خوش آمدید
“انتخاب برای TU به سرعت انجام شد. من در کنار دانشگاه زندگی میکنم و فکر میکردم کار کردن در دانشگاه بسیار لذتبخشتر از دولت است.» او الان بیش از یک ماه است که در TU کار می کند و بسیار راضی است. من باید به کار در چنین سازمان بزرگی عادت می کردم. من به عنوان یک فریلنسر به این کار عادت نداشتم، اما با استقبال بسیار گرمی مواجه شدم و کاملاً احساس می کنم در خانه هستم. من دو روز برای بخش ارتباطات بصری و یک روز برای WIJStad کار می کنم، برنامه ای که می خواهد TU را با شهر وصل کند. من قبلاً این فرصت را داشته ام که از چند رویداد زیبا در آنجا عکس بگیرم. این کاری است که از انجام آن بیشتر لذت می برم.»
مشاغل کمتر سرگرم کننده نیز وجود دارد. به عنوان مثال، من باید از تمام بخش های دانشگاه در داخل و خارج عکس بگیرم. به خودی خود کار سختی نیست، اما زمان بر و پیچیده است. اگر تازه وارد جایی شوم، احتمال زیادی وجود دارد که من را برگردانند. بنابراین ابتدا باید همه را بشناسم و به آنها بگویم که من کی هستم و قرار است چه کار کنم. من یک کارت مطبوعاتی و لباس مخصوص شرکتی هم دارم تا همه بدانند که من متعلق هستم و برای TU عکس می گیرم. شناختن سازمان از این طریق خوب است، اما دردسر هم دارد. یک رویداد خوب به من بدهید.»
بیشتر از یک اختلال گفتاری
مکس امیدوار است که بتواند خیلی بیشتر برای TU عکاسی کند. من هنوز نمیدانم در نهایت چند ساعت میتوانم اینجا کار کنم، اما حداقل به من این فرصت داده شده است که نشان دهم بیش از یک فرد مبتلا به اختلال گفتاری هستم.» این بزرگترین نکته او به شرکتهای دیگر است: «ناتوانی به این معنا نیست که کسی احمق است یا نمیتواند کار کند. به مردم این فرصت را بدهید که آن را امتحان کنند و سپس نتیجه گیری کنید.
آیا مایلید آخرین خبرها را دریافت کنید؟
-
مقاله را به اشتراک بگذارید
